نیاز به راهنمایی دارید؟
این مقاله، تلاشی در جهت ساخت پلی بین مد مفهومی، طراحی مفهومی و علوم اجتماعی است. احساس نگارنده این است که به عنوان یک طراح ساکن خاورمیانه، باید از ضعف پژوهش در حوزه علوم اجتماعی و نحوه الهامگیری از آن در طراحی آگاهی داشت تا بتوان به طراحی مطلوب دست یافت. در این پژوهش چالشهای اجتماعی و فرهنگی زنان خاورمیانه به عنوان منبع الهام انتخاب شدند و روش طراحی دانش بنیان (روش اولیه استودیو لابراتوار دلفت هلند) به عنوان روش طراحی انتخاب شد. پنج چالش: استبداد، تبعیض جنسیتی، تروریسم، استعمار و مهاجرت به عنوان چالشهای زنان خاورمیانه انتخاب شدند. براساس آن مطالعات بیانیه رسالتی از سوی طراح برای خلق اثر طراحی نگاشته شد و مضاف بر آن از روش طراحی الگومحور و خلق نقشههای ادراکی به عنوان کمکی به مانیفستسازی (رسالتپردازی) استفاده شد تا یافتههای طراحی بهتر به منصه ظهور برسد. یافتههای طراحی از یکسو چنین نشان میدهد که فقدان مکالمه میان گروههای مختلف جامعه و نپذیرفتن منطق مکالمه لطمه بزرگی به اصطلاحات ممکن از سوی طراحی زده است و از سوی دیگر برای رسیدن به طراحی مطلوب، باید فراسوی دوگانگیهای تصنعی تحمیل شده از سوی تمدن غرب به شرق حرکت کرد تا بتوان جایگاه مطلوب زنان در جامعه احیا شده و به تبع آن پوشاک بانوان نیز به عنوان رسانهای برای احیآء این جایگاه نمود پیدا کند. پس از تدوین مانیفست، حرکت تدریجی از مفهوم به فرم با ساخت کولاژهای تصویری با این مفاهیم انجام گرفت و براین اساس مجموعهای از پوشاک در دو دسته طراحی انتقادی و طراحی مثبت به معرض آزمایش گذاشتهشد تا بر اساس آن راهکارهای طراحی به منصه عمل گذاشتهشود. در تحلیل محتوایی پوشاک میتوان به دو چهرهی متضاد بین انعطاف در برابر سنت و تحجر که به تصویر کشیده شدهاست، اشاره کرد. ارزش این مقاله برای طراحپژوهانی میباشد که میخواهند به صورتی زیرساختی به خلق دستاوردهای طراحانه بپردازند و به تحول در جامعه فکر کنند.